دزد وب سايتهاي شرط بندي در بستر اينستاگرام
وب سايتهاي شرط بندي در بستر اينستاگرام با قدرت هر چه تمام عرض اندام ميكند و گردانندگان آنها با جنجالهاي ساختگي هر روز پر فالوئرتر ميشوند، عمليات فريب قماربازان كه نتيجه داد، هر شب هزاران جوان با روياي يك شبه پولدار شدن، حساب بانكي خود را به قمار آنلاين ميسپارند و وارد سايتهاي شرط بندي ميشوند.
اينجاست كه بازي كلاهبرداران با پول مردم شروع ميشود و با شگردهاي مختلف، موجودي تازه واردان را به جيب ميزنند. نتيجه اين سناريوي خطرناك به جز خروج ميلياردي ارز از كشوركه شبكه بانكي بايد پاسخگوي آن باشد و به جز فساد و بي بند و باري و قاچاق دختران، افزايش پرونده مالباختگان سايتهاي شرط بندي و به خاك سياه نشانده شدن هزاران خانواده ايران است.
در اين گزارش با مالباختگان سايتهاي شرط بندي گفتگو كرديم. هر چه تا الان در خصوص سايتهاي شرط بندي و كلاهبرداري هايشان گفتيم را كنار بگذاريد و روايتهاي قربانيان اين سايتها و مالباختهها را بشنويد تا وقاحت قماربازان اينستاگرامي برايتان بيشتر مسجل شود.
از پيرمردي كه به اميد زندگي بهتر به تركيه مهاجرت كرد و آنجا طعمه باند پولشويي سايتهاي شرط بندي شد تا روايت پسر جوان در آستانه ازدواجي كه كلاهبرداران سايتهاي شرط بندي دار و ندارش را بالا كشيدند و ماجراي تلخ راننده تاكسي و سايت قمار.
روايت اول؛ وقتي آقاي حضرات به وام ?? ميليوني راننده تاكسي رحم نميكند
پرونده مالباختگان سايتهاي شرط بندي مثل چيتا بت فارسي هزار رنگ است. كاربران با خيال خوش وارد سايت ميشوند و با شارژ حساب در درگاههاي ناامن بانكي، اطلاعات حسابشان را دو دستي تقديم هكرها و قماربازان ميكنند. روايت پسر راننده تاكسي و وسوسه قمار او هم شنيدني است؛
«هر وقت موتور جست و جوي اينستاگرام را باز ميكردم، پويان مختاري را ميديدم و تبليغهاي رنگارنگ سايت شرط بندي اش. كار درست و حسابي نداشتم. پدرم راننده تاكسي بود. صبحها او روي ماشين كار ميكرد و بعداظهرها من. وسوسه شدم. با مشخصات پدرم آي دي ساختم وعضو سايت شرط بندي پويان مختاري شدم. شماره كارت پدرم را وارد كردم و دو هفته بازي كردم. يكي دو برد سبك هم داشتم، پولش را هم برايم ريختند. اما فقط ميخواستند اعتمادم را جلب كنم. من حسابي فريب خورده بودم. در اين فكر بودم كه چطور پدرم را راضي كنم تا وامي را كه از تاكسيراني گرفته به من بدهد تا با آن شرط بندي كنم، اما غافل از اينكه هكرهاي سايت شرط بندي يا وب سايت بازي انفجار پويان مختاري اجازه ندادند از پدرم اجازه بگيرم. خودشان زحمت برداشت از حساب را كشيده بودند و حساب پدرم راهك كردند. حالا من ماندم و شرمندگي و دفترچه اقساط پرداخت نشدهاي كه آقاي حضرات وامش را مثل آب خوردن بالا كشيد.»
روايت دوم؛ دام سايتهاي شرط بندي براي پيرمرد ?? ساله در تركيه
اگر فريب نمايش قماربازان اينستاگرامي را بخوريد، قافيه را باخته ايد! اين از خدا بي خبران كوچك و بزرگ سرشان نميشود، آنقدر كه به پيرمرد ?? ساله در ديار غربت هم رحم نكردند و بلايي بر سرش آوردند كه حالا در دهه هفتم عمرش و بعد از يك عمر زندگي با آبرو پايش به دادگاهها باز شده و مانده با بدهي ??? ميليوني و دهها شاكي چه كند! نكته تلخ روايت اينجاست كه پيرمرد، اصلا نميدانست سايت شرط بندي چيست واز دنياي قماربازان آنلاين هم خبري نداشت.
«اين چند ماه به اندازه چند سال پير شدم. همه چيز از دو سال قبل شروع شد. بازنشسته شده بودم. يكي از دوستانم در تركيه زندگي ميكرد و به من گفت دست زن و بچه را بگير و چند صباح باقيمانده را در اين كشور بگذران. گفت بيا اينجا كار و كاسبي راه بيندازيم و با هم شريك شويم. سرتان را درد نياورم كه اشتباه من از همين نقطه شروع شد. چند ماه طول كشيد تا مقدمات رفتن فراهم شد. بماند كه همان جاهم ورشكست شدم ودار و ندارم را از دست دادم. به تركيه رفتيم و خانهاي اجاره كرديم و با شراكت همان دوست قديمي يك مغازه فروش لوازم خانگي دست دوم در يكي از محلههاي ايراني نشين تركيه راه انداختيم. چند ماه گذشت.»
بي گناهم، اما از همه استانهاي ايران شاكي دارم
صداي رنجور پيرمرد را وقتي ميشنويم كه ورشكستگي در تركيه هم به مشكلاتش اضافه شده است و حالا با اين سن و سال يك پايش دادگاه اصفهان است و يك پايش دادگاه اهواز. دهها پرونده شكايتي دارد. بي گناه و بي خبراز همه جا!
روايت اين كلاه برداري از زبان آقاي قنبري شنيدني است؛ «يك روز جواني ايراني در تركيه به مغازه آمد و از من خريد كرد. خوشتيپ و برازنده بود. از در دوستي وارد شد و ادعا كرد چند سال است به تركيه آمده و حسابي كار و بارش گرفته است. از نگراني من براي اقامت كه با خبر شد گفت شما جاي پدرم هستيد و كمكتان ميكنم. از پاسپورت و مداركتان كپي بگيريد و امضا كنيد و به من بدهيد، برايتان در تركيه اقامت ميگيرم. من از همه جا بي خبر با خوشحالي مدارك خودم و خانواده را به او دادم. گذشت تا چند روز بعد، دوباره جوانك به مغازه آمد و گفت به زودي موضوع اقامت تان حل ميشود. گفت خواهشي دارم. كارت بانكي ايراني من مسدود شده، يكي از دوستانم قرار است ??? ميليون برايم حواله كند، به هر كسي نميشود اعتماد كرد. ميشود كارت بانكي تان را يك شبه به من امانت بدهيد؟ من هم يكي از كارتهاي بانكي ام را دو دستي تقديمش كردم و گفت فردا برايت ميآورم. نميدانستم با اين ندانم كاري و اعتماد بيجا بايد جوابگوي پول از دست رفته دهها نفر شوم.
هكرها و كلاهبرداران سايتهاي شرط بندي همان شب به حساب دهها كاربر سايت شرط بندي در شهرهاي مختلف كشور دستبرد زده بودند و حسابشان را هك كرده و پول همه اين بخت برگشتهها را به حساب من ريخته بودند. اين دزدي شبانه از حساب كاربران سايتهاي شرط بندي در عرض سه ساعت اتفاق افتاده بود. از كارت من براي دزدي استفاده و ??? ميليون پول را به آن واريز كرده بودند. وقتي متوجه اين اتفاق شدم كه چند روز بعد همسرم كه در ايران بود با من تماس گرفت و با دلهره گفت چكار كردي؟ از پليس فتا آمدند در خانه مان. گفتند همسرتان حساب مردم را هك كرده! موجودي من صفر شده بود و هكرها همان شب ??? ميليون را از كارتم برداشت كرده بودند و من هيچ سندي براي اثبات بي گناهي ام نداشتم.»
ماجراي هكرها، پيرزن اهوازي، كارت يارانه و قمار
پيرمرد بخت برگشته وقتي به ايران برگشت تازه فهميد ماجرا از كجا آب ميخورد. در حين مصاحبه كم مانده بود از شدت ناراحتي و غصه گريه كند. صدايش به جايي نميرسد، چون مدركي براي اثبات ادعايش ندارد و ميگويد: «بعد از اين ماجرا تازه فهميدم آن جوان از خدا بي خبر، از دار و دسته سايتهاي شرط بندي بود و كارش پيدا كردن حسابهاي اجارهاي براي پولشويي اين سايت ها.
وقتي براي رسيدگي به شكايتهايي كه از من شده بود به پليس فتا احضار شدم دلم خيلي گرفت. همه كساني كه از من به جرم هك كردن حسابشان شكايت كرده بودند، با روياي پولدار شدن عضو سايتهاي شرط بندي شده و با اين سايتها سر و سري داشتند.
جالب است اينكه يكي از شاكيها پيرزن اهوازي اهل اميديه بود. نوه اش كارت بانكي يارانه او را بدون اجازه برداشته بود و در يكي از سايتهاي شرط بندي عضو شده بود. اما هكرهاي سايت از خجالت نوه و مادربزرگ درآمده و موجودي حساب را يكجا شخم زده بودند.
حالا تصور كنيد من در برابر اين پيرزن چه بايد ميكردم؟ حدود ? ماه است كه به خاطر يك ندانم كاري و سوء استفاده شيادان سايت شرط بندي در برابر دهها شاكي قرار گرفته ام. هيچ سند و مدركي هم ندارم كه ثابت كنم من هم مالباخته ام. نكته جالبتر ماجرا آنجاست كه ??? ميليوني كه از حسابهاي مختلف هك شده و به كارت بانكي من واريز شده بود، دو ساعت بعد در تركيه با يك تراكنش از حسابم برداشت شده است. درست در همان زمان من هنوز تركيه بودم و نميتوانم ثابت كنم بي گناهم. حالا يكي يكي در حال راضي كردن شاكيها هستم و بايد تاوان بدهم.»
روايت سوم: چرا قماربازارن اينستاگرامي هر روز لاكچريتر ميشوند؟ /نسخهاي از يك كلاهبرداري تركيبي
زندگي لاكچري كه اينستاگرامرهاي قمارباز هر روز با يك پست آن را در چشم فالوئرها فرو ميكنند با زور بازو وعرق جبين به دست نيامده، خون ملت را در شيشه ميكنند و هر روز پولدارتر از قبل ميشوند.
روايت «ش. احمدي»؛ يكي ديگر از مالباختگان، تركيبي از همه روشهاي كلاهبرداري در سايتهاي قمار آنلاين است. سرمايه زندگي اين جوان در كمتر از يك ماه دود شد و به جيب صاحبان سايتهاي شرط بندي رفت تا خرج يكي دو پست رنگين شاخهاي قمارباز اينستاگرام در بيايد و زنجير طلاي گردنشان ضخيمتر شود؛
«بيو پيج را بكش بالا تا خوشبخت شوي. فريب خوردم. فريب همين پستها و تبليغات. نه فقط من كه سه رفيقم هم همين بلا سرشان آمد. آنها حاضر به مصاحبه نشدند، اما من آنچه بر سرم آمد را روي دايره ميريزم. پدرم سرمايهاي به من داده بود و با آن كسب و كاري راه انداخته بودم. خودم هم از نوجواني درس خواندم و كار كرده بودم. كاسب بودم، اما از سر كنجكاوي عضو سايتهاي شرط بندي شدم آن هم نه يك سايت. در سه سايت عضو شدم، اولش براي تفريح وسرگرمي. دور هم با رفيقانم جمع ميشديم و در سايت پويان مختاري، ساشا سبحاني و ميلاد حاتمي عضو شديم تا ببينيم كدام يك از سايتها بهتر برد ميدهد. از ??? هزار تومان شروع كردم به شارژ كردن حساب ها. اولش براي اين سرگرمي و كنجكاوي خيلي زود تبديل شد به يك اعتياد ويرانگر.
اول معتاد قمارت ميكنند بعد دار و ندارت را بالا ميكشند
شگرد سايتهاي شرط بندي اين است كه وقتي شخصي براي اولين بار و با رقم پايين عضو سايت شود، با رقمهاي پايين چند بار به كاربر برد ميدهد تا اعتمادش جلب شود و از نظر روانشناسي او را معتاد قمار ميكند. وقتي طرف اعتماد كرد و براي به دست آوردن پول بيشتر، حساب را با مبلغ بالا شارژ كرد آن وقت است كه او را به خاك سياه مينشاند. اين را شروين ميگويد و ادامه ميدهد: «كازينو آنلاين را طوري دستكاري ميكنند كه تو ببازي. البته وقتي هم برنده ميشوي مثل آب خوردن پولت را بالا ميكشند و نميتواني برداشت كني.
من اوايل شبي دو ميليون حسابم را شارژ ميكردم. يك شب بازي را بردم و موجودي را به ? ميليون تومان رساندم. وقتي خواستم يك ميليون از اين مبلغ را برداشت كنم ديدم موجودي حسابم در سايت صفر شده است. اگر كسي اين گزارش را خواند و ادعا كرد كه من دروغ ميگويم، مداركم را رو ميكنم. اسكرين شات گرفتم از مرحله به مرحله. به ادمين سايت پيام دادم و پرسيدم چرا حسابم صفر شده. نوشت حتما قواعد بازي را رعايت نكردي. به همين راحتي!
قماربازان اينستاگرام چطور كلاهبرداري ميكنند؟
??? ميليون باختم و ?? ميليون باقيمانده حسابم را هك كردند
فكر ميكردم بعد از اين اتفاق حتما نقره داغ شده و از سايت شرط بندي بيرون آمده است. اما پلان اصلي روايت شروين احمدي و ماجراي كلاهبرداري قماربازان، تازه از اينجا شروع ميشود. «شروين» ميگويد: «بدون تعارف بگويم. من معتاد قمار شده بودم. با اينكه ديدم پولم را در سايت بالا كشيدند، اما كوتاه نيامدم و باز هم بازي كردم. تا جايي پيش رفتم كه در يك هفته ??? ميليون تومان پولم را در سايت از دست دادم و باختم.
خانواده ام متوجه ماجرا شدند و اوضاع خانه بهم ريخت. خودم هم خسته شده بودم. اين باخت سنگين حالم را حسابي بد كرده بود و همان شب تصميم گرفتم دور سايت شرط بندي را براي هميشه خط بكشم. صبح با صداي پيامك گوشي از خواب بيدار شدم و با ديدن اس ام اس برداشت ?? ميليون تومان از حسابم شوكه شدم. ساعت ? صبح، هكرهاي سايت شرط بندي دار و ندارم را بالا كشيدند.»
- دوشنبه ۰۶ بهمن ۹۹ ۰۸:۳۶
- ۵۵ بازديد
- ۰ نظر